مضحکه ای بنام نهضت سواد آموزی

در سال هاي اول انقلاب عده اي زيادي از متخصصين و مهندسين و پزشکان و بطور کلي
تحصيل کردگان به جرم کراوات و تسويه حساب و ... مجبور به ترک ايران شدند . بسياري
از آنان در جنگ کشته شدند . در جبهه ها طرح 6 ماهه بمباران شهرها و ... بسياري از
آنان در همان زمان هجرت کردند . بعداز جنگ هم اين روند ادامه يافت . قشر تحصيل کرده
اين مملکت ترجيح داد برود . هر ساله تعداد بسيار زيادي ايراني متخصص و تحصيل کرده دانشگاهي
جلاي وطن مي کنند و مي روند . و در اين ميان
حکومت ايران جز شعار و هدر دادن سرمايه ها کار ديگري
براي جذب آنان که هر ساله بيشتر وبيشتر شده و المپيادي ها و برگزيدگان جشنواره ها مانند خوارزمي
به آنان اضافه شده است نه انجام داده نه مايل به انجام است . در اين ميان طنز خنده داري
بنام نهضت سواد آموزي در جريان است . با سواد کردن انسانها نه تنها جرم نيست
که بسيار پسنديده هم هست ، ولي يقه پيرزن پيرمردها را گرفتن که بابا بياييد با سواد شويد يعني چه ؟
در مقابل انبوه انسانهاي متفکر و متخصص و جوانی که از اين مملکت فراري داديد یا نابود کردید
سخن من نه از درد ایشان بود
خود از دردی بود
که ايشانند
چهارشنبه 7/2/1384

سند چشم انداز 20 ساله ایران

امسال سال شروع برنامه چشم انداز ۲۰ ساله ايران است . اگر شما تمامي دنيا را ثابت فرض کنيد و هيچ پارامتري در اين جهان پهناور را متغير و غير قابل حرکت تصور کنيد مي توانيد يک همچين سندي ارائه دهيد که چشم اندازي از ۲۰ سال آينده يک مملکت را به تصوير کشد . يعني تمامي مناسبات و تاثيرات حوادث و رويدادهاي محيط خارج از اين کشور را بي تاثير و خنثي تصور کنيد . يا خود را در کهکشاني ديگر و سايرين را در جايي ديگر تصور کنيد .تصور ثبات پارامترها و فاکتورهاي دخيل در امور دنيا ، و بطبع آن ايران يا فقط کار ابلهان است يا آنان که فکر مي کنند تا ابد زنده و حاکم هستند . و يا آنان که هر دو صفت را دارند

جملاتي كه ما رابه عقب بردند

در تاريخ ما ايرانيها کلمات و جملات زيادي هست که باعث عقب ماندگي و بدبختي ما شده اند . من فکر مي کنم در هيچ جاي دنيا شما همچين کلمات قصاري نيابيد . مثلا دستي که نمي توان بريد بايد بوسيد و بر سر نهاد .که بيانگر اوج سازش و خفت با وضع موجود است .يا سعدي مي گويد هر آنکس که دندان دهد نان دهد .اگر روزي کسي پيدا ميشد و آمار کودکاني که پدران و مادرانشان با اين يک مصرع شعر سعدي بچه ساختند را مي گرفت مي فهميديد که او چه گفته است !يا آسه برو آسه بيا که گربه شاخت نزنه . و امثال اينها .اما در سالهاي انقلاب جناب شهيد رجايي يک جمله قصاري افاضه فرموده اند که بد نيست بخوانيم : به نماز نگوييد کار دارم به کار بگوييد وقت نماز است .يعني ساعت نماز آقا برو اول نمازت را بخوان چه کار داري ارباب رجوع پشت درمنتظر يک امضا ء يا اقدام حضرت عالي است . مي دانيد اين جمله باعث چه سوء استفاده ها و وقت کشي ها شده است .به راستي ريشه فرهنگي اين حرفها از کجاست ؟ آيا ضرب المثل ها و جملاتي از اين قبيل بيانگر فرم اجتماعي و پيشينه ما نيست ؟

مسئول كيست ؟ قسمت سوم - آخر

فرزندان آنان فکر ميکنند پدرشان صاحب ايران است . صاحب مردم است . و آنان آقا زادههستند . و نه شاه زاده حتی .بخشی از بودجه های مملکت صرف پاک سازی کثافت کاری فرزندان آنان ميشود .از اغفال دختران و پسران تا مشروب و اعتياد و ... از نظر تحصيلی بسيار خنگ و از نظر شعور اجتماعی در پائين ترين سطح فکری هستند .زنان آنان به سونا جکوزی باشگاه بدن سازی می روند . لباس های زير و رويشان را ازمارک های خارجی تهيه ميکنند . دنبال جراحی بينی و پروتز گذاری و کوچک کردن پستان و عمل های زيبای روی لب و لوچه و بدن و .... چه اشکال دارد مگر آنان آدم نيستند ؟ آنها هم دل دارند . گاهی زنان آنان مانند زن لاريجانی و رفسنجانیبه استناد دفترچه خاطرات شان در امور مملکت دخالت هم ميکنند . گفتم دفترچه خاطرات يک مطلبی يادم آمد . وقتی به خاطرات آقايان که در مطبوعات منتشر می شود نگاه ميکنيد جالب است که خاطرات آنان و نظرات آن روزشان که حداقل متعلق به ۱۰ سال پيش است با مسائل جاری و گفتگوهای روز جامعه هم خوانی دارد . عجيباْ غريبا .بگذريم ،مهم نيست اين مسئول چه سمتی دارد هرچه سمتش بالاتر باشد اينها در او بيشترديده ميشود . و گندش بيشتر است .گاهی مسئول ميتواند وزير باشدمثل شمخانی که قيافه اش بيانگر درصد IQ او می باشد کسی که وقتی حرف می زنددوستانش هم می روند حرف هايش را در مطبوعات می خوانند يا گوش می کنند بعد می گويند خب اين دفعه هم به خير گذشت . حاجی سوتی نداد .مثل عبدالعلی زاده که يکبار دنبال انبوه سازی می رود يکبار دنبال کوچک سازی يکبار فروش متری . تمام فک و فاميل هايش را آورده تهران ملاصدرا شيراز ونک نشانده است . هنرش افتضاحی است در باب مسکن که همه می بينند .گاهی مسئول می تواند دبير مصلحت نظام باشد که پسرش بدون رفتن بهسربازی پاسپورت دارد و می رود دبی بعد آمريکا بعد آب از آب تکان نمی خوردو رابطه فقط رابطه پدر فرزندی باقی می ماند . نه انتقال اطلاعات .گاهی مسئول ميتواند احمد نژاد شهردار تهران باشد که بجای کار اصلی خوددنبال سقا خانه زنی می رود .گاهی مسئول می تواند مانند لاريجانی باشد که ايرانی هارا بی فرهنگ می خواندو عرب ها را عامل فرهنگ دار شدن ايرانيان .گاهی مسئول می تواند عارف معاون خاتمی باشد . بدبختی که استرس را حتیدر چهره و حرکاتش می توان به وضوح ديد . گاهی مسئول می تواند خرراضی ! ؟ وزير امور خارجه باشد که برای ايرانياناخم و تخم و قيافه و با انگليسی ها لبخند و خنده و شوخی دارد .مسئول گاهی ميشود اکبر ترکان يک لمپن لات سر تا پا دروغ و پشت هم انداز .يا گاهی ميشود محمد حسين عادلی که ريال را به کثافتی بی ارزش تبديل ميکندو معلوم نيست سرنخش به کدام سرويس اطلاعاتی وصل است . گاهی مدير کل ادارات مسئول هستند که زن و دخترشان با موهای مشکرده می آيند در مجامع و خودشان با قيافه وضو گرفته و حزب اللهی .اينها که گفتم يک دفعه به ذهنم آمد . يا اين يا آن و همه اشان ... عين هم اند . حسن حسين علی تقی نقی اکبر اصغر قاسم جاسم ... هيچ فرقی نميکندمسئول می تواند هر کسی باشد مهم اين است که احساس تکليفش از بقيهبيشتر باشد . آنان وظبفه نابودی ايران را دارند خواسته يا ناخواسته آگاهانه يا نا آگاهانه . اما در آخر گاهی مسئول خاتمی است که بعداز ۸ سال رياست جمهوری درمصاحبه با خبرنگار شرق در پاسخ اين سوال که شما در اين مدت چه کارکرديديا چيزی شبيه اين می گويد :من در اين ۸ سال خيلی چيزها دستگيرم شد !!!يعنی چيزی که مردم ۸ سال پيش دستگيرشان شده بود که به خاطر آن به آقا رای دادند آقا تازه فهميده است که چه بوده است . و شايد هنوز هم چيز ديگری رافهميده و دستگيرش شده است . نه آنچه که مردم فهميدند . اين هايی که گفتم خلاصه ای بود از چهره واقعی مسئولين اين مملکت و يااکثريت بسيار زياد آنان .ازدست دادن پست برای آنان مصادف با مرگ است و بسيار بدتر . آنان با گيوه سفيد آمده اند و با کفن سفيد می روند .

مسئول كيست ؟ قسمت دوم

آنان فقط دنبال مزايا هستند و بس از مسئوليت فقط بخش مزايا را شناخته اند .در همين حال است که حادثه استخر پارک شهر ، حادثه سقوط هواپيما اتفاق می افتد کودکان در آتش می سوزند ، بيماران در اوژانس تلف ميشوند ، در جاده ها تلف ميشوند در روستاها در اثر يک زايمان ساده می ميرند ، زلزله کابوس مردم ميشود ، می ميرند شهيد ناميده ميشوند ، در سکوت و نجابت جان می دهند ، در فقر و تنگدستی روزگار سپری می کنند و هر روز فقير تر ميشوند . کود شيميايی نداريم ولی موز داريم ، تراکتور نداريم الگانس داريم ( حتی مرده های ما ) صنعت نداريم زرت و پرت صنعتی تا دلت بخواهد داريم . کمک به مردم و آرمانها ی فلسطين داريم ، درمانگاه برای مردم خودمان نداريم ، کمک بلا عوض به هر بدبختی در دنيا داريم ، برای مردم خودمان توپ و تشر و ژست و فلسفهو دروغ داريم .چاله چوله و فحشا و فقر و فساد و رانت و سقط و جنايت و زورگيری و تجاوز و اعتياد و ايدز و هر مصيبت ديگری که فکرش را بکنيد به وفور داريم ولی دم از اصول گرايی و ارزش انسان وکرامت الهی ميزنيم . انواع و اقسام بودجه های مخفی و علنی در دست آنان است . انواع سفرهای خارجی ، ديدار از هر کشوری که دلشان بخواهد ( حتی اگر ربطی به وزارت خانه يا سازمانشان نداشته باشد ) .در هر سازمانی باندی داريم ، ايل و طايفه شان را سر کار می آورند ، برايشان خانه می گيرندماشين می گيرند موبايل می گيرند حقوق و مزايای مکفی می گيرند .و همچنان نماز اول وقتشان ترک نمی شود . روزه های مستحبی را می گيرند .غسل های مستحبی را می گيرند . سجد ه هاشان طولانی ست و در مراسم عزاداریصف اول آنجا که دوربين نشانشان بدهد و رده های بالاترشان ببينند .اسم حسين که می آيد اشک از چشمانشان جاری ميشود . يواشکی نگاه ميکنندببينند آيا کسی آنان را می بيند .وقتی امام جماعت نيست نوچه گان آنان را بجای او می گمارند .

مسئول كيست ؟ قسمت اول

شايد بهتر باشد بپرسم مسئولين ادارات دولتی چه شکلی هستند ؟آنان معمولاْ قدی متوسط دارند با ريشی انبوه يا ته ريشی زبر و سيخ .روی پيشانی آنان غالباْ جای سجود بسيار و مهر مشهود است . و اکثراْ عينکی هستند.کفش مدل بندی سر پهن معمولی با پيراهنی معمولی و کت شلواری معمولی که به تن دارند .کمی تو دماغی حرف ميزنند . همه آنان عضو انجمن اسلامی هستند يا بسيج ادارات .نماز اول وقتشان ترک نمی شود . با دم پايی به نماز خانه می روند . درد کارمندان کمر اغلب آنان را خميده کرده است .جلسات زيادی برگزار ميکنند . اکثراْ جز نوشتن : برابر مقررات اقدام شود ، بررسی شود ،چيز ديگری بلد نيستند . موبايل و تلفن سرويس اداری ، موبايل خارج از نوبت ، سهميه انواع و اقسام وام ها ، ماشين اداری و ماشين قسطی با شرايط عالی ( هزينه اياب و ذهاب را به عنوان قسط ميدهند ، تازه ماشين دولتی هم دارند ) سهميه حج ، سوريه ، کربلا ، شاه عبدالعظيم و ... مال آنهاست . خانه سازمانی دارند و خانه خودشان را اجاره داده اند .نوچه پرور و باند باز هستند . اردوهای انجمن اسلامی و بسيج می روند و خوشنوداز مدح و ثنای چاپلوسان بسيجی و انجمنی هستند .ناهارشان از بودجه دولتی تامين ميشود .اياب و ذهاب شان دولتی ست . اگر بخواهندبروند مسافرت با ماشين اداری ميروند ، حتی بعضی هاشان با راننده و برای راننده حکمماموريت می زنند . با اينکه بسيار فلسفه باف هستند و در حرف منطقی ولی در فهم مسائل و مشکلات ادارشان بسيار کند ذهن و دنبال صرفه جوئی به منظورخود شيرينی هستند