رساله ممنوعه

_
_

صبح زود يك روز بهمن ماه سال 1356 از سروصدا
از خواب بيدار شدم .
در اتاق خانه چند كارتن بزرگ از يك كتاب نسبتا" قطور
را برادرم به همراه دو نفر از دوستانش با ريسمان محكم
مي بستند . رفتم جلو هنوز خواب در چشمانم بود . سلام كردم
پرسيدم اينها چيه ؟ هيچ كس جواب نداد .
شايد هنوز زيادي بچه بودم .
آهسته يكي را برداشتم رويش نوشته بود :
توضيح المسائل . امام خميني
به سرعت كتاب را از دستانم گرفتند
آنها داشتند اين كتابها را بسته بندي ميكردند
بفرستند شهرستان .
آنزمان برادرم كتابدار كتابخانه بود .
بردارم گفت اينها ممنوع است برو بخواب
و من با حفظ كردن نام آن رفتم و شايد خوابيدم
يادم نيست . اما خب اين اولين كتابي ممنوعي بود
كه ميديدم .
بعد از انقلاب اولين كاري كه كردم اين بود كه
رساله توضيح المسائل را گير بياورم و بخوانم
و گير آوردم و خواندم
هرچه بيشتر خواندم نفهميدم چرا كتاب ممنوع است
فكر ميكردم راز و حكمتي در احكام نهفته است كه
من از آن سر در نمي آورم
جز آداب حيض و خلاء و احكام نگاه كردن و جنابت
چيز جالبي در آن نبود .
بعد ها ديدم خيلي ها مثل من فكر مي كردند كه چرا
شاه اشتباه كرد و اين رساله را بجاي ممنوع كردن در
تيراژ بالا منتشر نكرد تا همه بفهمند
اگر در پي اين افراد باشند در آينده
با چه افكاري سرو كار خواهند داشت
بگذريم .
در آخر توجه شما را به مسئله 352 همين رساله جلب مي كنم :
-
وطي در دبر زن حائض كفاره ندارد .
-
-
-